دربارهی ظهور و سقوط سلطنت پهلوي 2 (2 جلدي)
من از ورود هايزر اطلاع نداشتم و محمدرضا نيز اطلاعي نداشت. من تنها بعدها بود که از طريق گارد شنيدم که بدره اي به محمدرضا اطلاع داده که هايزر بيست روز است که در تهران است. محمدرضا تلفني از سوليوان سفير آمريکا گله مي کند و فرداي آن روز، سوليوان و هايزر به اتفاق هم به ديدار محمدرضا مي روند. ماجراي اين ملاقات را بدره اي به اطلاع من رساند. او گفت که در اين ملاقات، هايزر بدون معذرت خواهي از تأخير خبر ورود خود، کار را خراب تر مي کند و از محمدرضا مي پرسد: اينکه شنيده ام به استراحت مي رويد، آيا صحيح است؟ و تاريخ خروج محمدرضا را مي پرسد. محمدرضا پاسخ مي دهد: اين يک امر شخصي است و هر موقع لازم دانستم از اين مرخصي استفاده مي کنم. [...] اما پس از گذشت يک ماه از حضور هايزر در ايران، خبرگزاري هاي رويتر و آسوشيتدپرس اعلام مي کنند که معاون فرمانده سازمان پيمان آتلانتيک شمالي، ايران را ترک کرد. آن ها گفتند که هدف از سفر ژنرال هايزر به ايران و اقامت طولاني اش در اين کشور، ترغيب نظاميان ايران به حمايت از دولت شاپور بختيار بوده است.
كد كالا | 2855 |
قطع كتاب | رقعي |
زبانها | فارسي |
تاريخ چاپ | 1388 |
انتشارات | اطلاعات |
ابعاد كتاب | 18 × 24 |
نويسنده | حسين فردوست |
تعداد صفحات | 736 |
نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.