مصطفي انصافي نويسنده ي جواني ا ست که در اولين تجربه ي روايي اش رماني نوشته مملو از داستان هاي ريشه زده در تاريخ. رمان تو به اصفهان بازخواهي گشت روايتي ا ست چندسويه از زندگي و سوال هاي چند شخصيت که به خاطر جبر مکان و زمان در موقعيتي خاص کنار هم قرار مي گيرند. استاد دانشگاهي جوان و البته خسته از شرايطش که در فکر مهاجرت است، به دختري لهستاني برمي خورد که براي يافتن ريشه هاي دوردست خانواد گي اش به ايران آمده است. دختري که پيشينه اي مبهم دارد و ناگهان قصه ي او تبديل مي شود به انگيزه اي براي روايت قهرمان اول رمان... انصافي در اين رمان تلاش کرده با توجه به قابليت هاي ژانري و ترسيم پلاتْ رماني بنويسد که در عين سرک کشيدن به زواياي پنهان مانده ي تاريخ ايران، رگه هاي زيستي و وجودي قهرمان هاي بلاتکليفش را نيز برملا کند. آمدن زنان لهستاني به ايران در سال هاي حضور متفقين در ايران تنها جرقه اي است براي آتش گرفتن انبار عظيمي از خطرات و خطرات. تا جايي که خواننده ي رمان در هر بخش با واقعيت هايي روبه رو مي شود که مي توانند به جذاب شدن روند روايي اضافه کنند. تو به اصفهان بازخواهي گشت قصه ي کشف است. کشف گذشته اي ناامن و قصه دار که ناگهان همه چيز را عوض مي کند... همه چيز را...