"گفت وگو در باغ" کتابي است از مترجم، پژوهشگر و نويسنده ي سرشناس ايراني، "شاهرخ مسکوب"، که در آن مخاطب را به يک سفر خيال پردازانه و مملو از تصويرسازي هاي منحصر به فرد شاعرانه خواهد برد. "گفت وگو در باغ" حاصلي از گفت و شنود "شاهرخ مسکوب" با فرهاد، دايي نويسنده است که همزمان با تماشاي تابلوهاي نقاشي او رخ مي دهد. نقاشي هايي که در همه ي آن ها باغ ديده مي شود و شايد به ظاهر همه ي اين نقاشي ها، تابلويي از يک باغ باشند اما در ذات و نهاد با يکديگر فرق مي کنند. باغ هايي که "شاهرخ مسکوب" در اين اثر براي خواننده توصيف مي کند، همگي از خيال نشات گرفته اند. هيچ کدام ار روي يک طرح قبلي به تصوير در نيامده اند و هر يک آفرينشي مجزا و جديد دارند. به عبارتي اين مفهوم در "گفت وگو در باغ"، خيالي است که عواطف، خاطره ها و تجربيات گذشته را که نابود شده اند، باز به دنيا مي آورد و اين بار آن ها را از دريچه ي هنر احيا مي کند. گرچه به ظاهر "گفت وگو در باغ"، گفت و گوهاي "شاهرخ مسکوب" پيرامون نقاشي و خيال و هنر است، اما در واقع اين قالب انتخاب شده تا وي دغدغه هاي خويش را بازگو کند. دغدغه هايي نظير وابستگي احساسي يک انسان به يک مکان، افسوس گذشته، مامن ذهني و فاصله از آنچه مي خواهيم تا آنچه پيش روي ماست. او از تمام چيزهايي که در درون ما دفن شده اند ولي هنوز زنده اند سخن مي گويد و اين زيست و هستي را که وابسته به مکان و زمان شده، به چالش مي کشد.