درباره‌‌ی سفر در خواب

"شاهرخ مسکوب" که بيشتر او را با آثار اسطوره‌اي‌اش مي‌شناسند، در کتاب "سفر در خواب" برخلاف تصور عموم عمل کرده است. اين کتاب از هجوم امواج افسانه‌اي عبور نمي‌کند تا تنهايي فردي را که در يک گوشه از تن اسير است آشکار کند و قلبي را که معبد خدايان خشمگين است، به تصوير بکشد. "سفر در خواب" قصه‌ي مخصوص به خودش را دارد؛ با ظاهري متفاوت اما با همان نگاه خيره به آتشي که "شاهرخ مسکوب" به آن شهرت دارد. "سفر در خواب" رقص شعله و تاريکي در گذشته و حال است. "سفر در خواب" به قلم "شاهرخ مسکوب" روياي دوستي ديرينه‌اي است که در بستر شهر تاريخي اصفهان به زندگي مي‌آيد، فروغ خود را آشکار مي‌کند، با انگشت روشن خود به تاريکي و سوي ديگر آن اشاره مي‌کند و سپس با شکوهي بي‌بديل، در خودش محو مي‌شود. داستان "سفر در خواب" با رويايي درباره يک سرزمين شروع مي‌شود که هيچ محدوديت سياسي و جغرافيايي ندارد و تابع هيچ مرزي نيست؛ انگار اين مکان فقط در ذهن و روح يک مهاجر به هستي آمده است. او آن طور که ممکن است برداشت شود يک شهروند جهاني يا جهان‌وطن به حساب نمي‌آيد؛ بلکه برخلاف تصور رايج، او فردي بي‌وطن در جهان است. دوستي، عشق و محبت، شهر و گوشه‌هاي پنهان آن که توسط تماشاگران و عناصر ديگر، هر يک قسمتي از جريان گذذشته هستند؛ چرا که هيچکس نيست که در گذر خود، يک ثانيه به عقب برنگردد و نظاره‌گر آنچه بر او گذشته نباشد. چه کسي آرزوي چيزهايي که از دست داده و مي‌داند پس گرفتنشان غيرممکن است، را ندارد؟

آخرین محصولات مشاهده شده