دربارهی يكليا و تنهايي او
تاريخ بشري همواره بر مبناي فضيلتهايي شکل گرفته که در وضعيتي دوگانه، آدمي را ميان خودشان قرار داده و يکي هردو را فضيلت ميداند و ديگران يکي را تقبيح کرده و ديگري را پرستش. آنتيگونه نيز ميان اطاعت از ولي و پادشاه و اطاعت از سنت نياکان و به خاک سپردن برادر مردهاش مانده بود و اين هردو فضيلت بودند و او بايد يکي را برابر ديگري ميگذاشت، همانگونه که تاريخ انسان، تاريخ برشدن يکي برابر ديگريست! در اين ميان هميشه آنکه ميايستد و بر نداي دروناش، حقيقتي متفاوت از ديگران گوش ميسپارد و راه ديگري برميگزيند، محکوم به تبعيد، زندان، نبودن و مرگ است، يا به زباني بهتر، محکوم به تنهايي و زيستن با خويشتن خويش. از «آنتيگونه» تا «يکليا» همين بودهاست. «يکليا و تنهايي او» حديث همين ايستادن بر سر فضيلتيست که تو ميداني اساس وجود توست که همانا عشق در معناي امر نامتعين، پيشبينيناپذير و سرشار از مخاطره است و آن يکي فضيلت که پيروي از پدر، شاه، سنت و جامعه است. تقي مدرسي با نثر يگانهاش نقبي به دل کهنترين قصههاي بينالنهريني زده و حديث عاشقي دختر حاکم اورشليم به چوپاني آزاده را روايت کرده که کمترين جزايش براي دختر، رانده شدن و تبعيد است. داستاني که از اعماق اسطورهها آمده ولي در بنيان روشنگرانه و مدرناش، حديثي امروزي و معاصر است و از همين روي خواندن يکليا و تنهايي او از واجبات دوران ماست.
كد كالا | 98210 |
انتشارات | فرهنگ جاويد |
قطع كتاب | پالتويي |
زبانها | فارسي |
تاريخ چاپ | 1401 |
ابعاد كتاب | 18 × 12 |
نويسنده | تقي مدرسي |
تعداد صفحات | 166 |
نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.