دربارهی سفر به انتهاي شب
اجداد ما به خوبي خودمان بودند؛ کينه اي، رام، بي عصمت، درب و داغان، ترسو و نامرد، حقا که به خوبي خودمان بودند! ماها عوض نمي شويم؛ نه جوراب مان عوض مي شود و نه ارباب هامان، و نه عقايدمان. وقتي هم مي شود آنقدر دير است که به زحمتش نمي ارزد. ما ثابت قدم به دنيا آمده ايم و ثابت قدم هم ريغ رحمت را سر مي کشيم؛ سرباز بي جيره و مواجب، قهرمان هايي که سنگ ديگران را به سينه مي زنند، بوزينه هاي ناطقي که از حرف هاشان رنج مي برند. ماها آلت دست عاليجناب نکبتيم. او صاحب اختيار ماست. بايد هواي کار دستمان باشد که لااقل بشود غذايي بلنبانيم. اين که نشد زندگي.
كد كالا | 3046 |
زبانها | فارسي |
تاريخ چاپ اول | 1385 |
انتشارات | جامي |
قطع كتاب | رقعي |
ابعاد كتاب | 21 × 14 |
نويسنده | لويي فردينان سلين |
مترجم | فرهاد غبرايي |
تعداد صفحات | 536 |
نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.