درباره‌‌ی سفر به انتهاي شب

اجداد ما به خوبي خودمان بودند؛ کينه اي، رام، بي عصمت، درب و داغان، ترسو و نامرد، حقا که به خوبي خودمان بودند! ماها عوض نمي شويم؛ نه جوراب مان عوض مي شود و نه ارباب هامان، و نه عقايدمان. وقتي هم مي شود آنقدر دير است که به زحمتش نمي ارزد. ما ثابت قدم به دنيا آمده ايم و ثابت قدم هم ريغ رحمت را سر مي کشيم؛ سرباز بي جيره و مواجب، قهرمان هايي که سنگ ديگران را به سينه مي زنند، بوزينه هاي ناطقي که از حرف هاشان رنج مي برند. ماها آلت دست عاليجناب نکبتيم. او صاحب اختيار ماست. بايد هواي کار دستمان باشد که لااقل بشود غذايي بلنبانيم. اين که نشد زندگي.

آخرین محصولات مشاهده شده