«خاطرات يک آدمکش» داستان مردي‎ ست که سال ها آدم کشته است و حالا که خودش را در دوران بازنشستگي مي بيند، باز هم همه چيز دست به دست هم داده تا او به پيشه ي آدمکشي بازگردد. مردي که فکر مي کند دچار فراموشي شده و نه آخرين قتلش و نه حتي سگش را به ياد نمي آورد. احساس مي کند همه چيزش ازجمله عقلش را ازدست داده است. در اين ميان اما يک شوک، يک واقعه، او را به وضعيتي ديگر مي برد و او در ترديد بازگشت به کار هميشگي اش يعني آدمکشي فرومي برد. مردي که مي داند دخترش عاشق کسي شده که يک قاتل زنجيره ايست چه کار بايد بکند؟ چه کاري از دستش برمي آيد؟ او بايد جان دخترش را نجات دهد، آن هم از دست قاتلي که بي وقفه آدم مي کشد، قاتلي که دختران شهر را نشانه گرفته و يکي يکي خونشان را مي ريزد. رمان «خاطرات يک آدمکش» نوشته ي «کيم يونگ ها»ي کره اي، قصه ي آدمکشي حرفه ايست که کارش را به خوبي بلد است و با لذت و استادي تمام و در ستايش زيبايي، سال ها آدم کشته است و حال پس از گذر ساليان از آخرين قتلش، مجبور است دست به قتلي ديگر بزند و بزرگترين ترسش اين است که نکند کشتن را از ياد برده باشد!