رمان کافکا در ساحل (رمان کافکا در کرانه) از دو شخصيت ممتاز و فوق العاده قابل توجه بهره مي برد: پسري نوجوان، به نام کافکا تامورا، که از خانه مي گريزد تا هم از غيب گويي مخوفي فرار کند که زندگي اش را با سرنوشت اديپ، اسطوره ي يوناني، گره مي زند و هم به دنبال مادر و خواهرش بگردد که مدت هاست خبري از آنان ندارد. شخصيت ديگر، پيرمردي ساده لوح به اسم ناکاتا است که بهره ي هوشي چندان بالايي ندارد و بعد از حادثه اي که در زمان جنگ برايش اتفاق افتاد، هرگز بهبودي کامل را به دست نياورد. او، در خلال اتفاقات کتاب، به دلايلي به سوي کافکا کشيده مي شود؛ اما همانند بسياري از کارهاي روزمره ي زندگي، ناکاتا چيزي از اين دلايل دستگيرش نمي شود. زماني که مسير زندگي اين دو شخصيت هم سو مي شود و دلايل اين هم گرايي آشکار مي شود، هاروکي موراکامي براي خوانندگان کتابش، دنيايي شگفت انگيز خلق مي کند که در آن گربه ها صحبت مي کنند، از آسمان ماهي مي بارد و ارواح براي معاشقه يا ارتکاب به قتل، از بدن هاي خود به بيرون مي خزند. کافکا در ساحل، نشان گر اوج بلوغ و پختگي يکي از بهترين داستان سرايان دنيا، هاروکي موراکامي است.