درباره‌‌ی من گنجشك نيستم

راوي داستان مردي است که همسرش هنگام زايمان به دليل خون ريزي فوت کرده و فرزندش نيز مرده به دنيا آمده است . اکنون او تعادل روحي خود را از دست داده و در مجتمعي درماني در طبقه نهم بستري مي باشد . او به دنبال رمز و راز مرگ و نيستي است و قابل توجه است که بقيه شخصيت هاي داستان هاي آقاي مستور هم در اين تيمارستان وجود دارند مثل امير ماهان يا کلا شخصيت هاي جست و جوي مين قسمت هاي زيبايي از کتاب خيلي زود عاشق هم شديم . مثل بيشتر عشق ها ، تقريبا بي دليل . هيچ مرگي دنيا را به آخرين نقطه اش نخواهد رساند . اما را اما شايد برساند . گاهي فکر مي کنم آدم هاي زيادي هستند که من ميتوانم با آن ها عميقا احساس نزديکي کنم اما افسوس که نمي شناسمشان . عاشق هر کس که شدي ديگه نمي توني فراموشش کني . واسه همينه که به نظر من عشق يعني هيولا .

آخرین محصولات مشاهده شده