دربارهی مصائب آقاي ه
اشعهي خورشيد در شبکهي منظم پنجرهها ميشکست و رشحههاي زمين عرقکرده را به بخاري رقصان تبديل ميکرد. هواي ساختمان دانشکدهي هنر دم نفسگيري داشت و پژواک قدمهاي گاهوبيگاه آدمها در آن ديوارهاي محصور باعث ميشد هدايت احساس خفگي بکند. دستهاي تافتهي زمين سنگي دور حلقومش چنگار ميشد و جريان خون را در شريان گردنش به تپش واميداشت. هدايت گره کراوات را کمي شل کرد و با نگاه ناشکيبش زماني طولاني به عبور حوادث منقطع آن سوي پنجره چشم دوخت. پشت ميز کوچکي نشسته بود که انگار با سهلانگاري وسط آن راهروي باريک رها شده بود.
كد كالا | 97772 |
قطع كتاب | رقعي |
زبانها | فارسي |
انتشارات | ني |
ابعاد كتاب | 22 × 15 |
تاريخ چاپ | 1401 |
نويسنده | مهدي فروتن |
تعداد صفحات | 156 |
نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.