در آخرين انفجار از اين مجموعه عاشقانه ي حماسي ، بلا حق يک انتخاب نهايي را دارد. آيا او بايد فاني بماند و ارتباط خود را با گرگينه ها تقويت کند ، يا همه اينها را پشت سر بگذارد تا خون آشام شود؟ هنگامي که کسي که شما دوستش داريد در حال کشتن شماست هيچ گزينه اي براي شما باقي نمي گذارد. چگونه مي توانستيد بدويد ، چگونه مي توانستيد مبارزه کنيد ، در حالي که انجام اين کار به عزيز شما آسيب مي رساند؟ اگر زندگي شما همان چيزي بود که بايد مي داديد ، چگونه مي توانستيد آن را ندهيد؟ اگر کسي بود که شما واقعا دوستش داشتيد؟ به شکل اجتناب ناپذيري عاشق يک يک خون آشام بودن ، هم فانتزي است و هم کابوس که در يک واقعيت خطرناک براي بلا سوان به هم گره خورده اند. در يک طرف علاقه ي شديد او به ادوارد کالن ، و در طرف ديگر ارتباط عميق او با گرگينه اي به نام ياکوب بلک است.پس از گذشتن يک سال پر فراز و نشيب از وسوسه ، از دست دادن و نزاع ، حالا بلا به سمت نقطه ي عطف نهايي سوق داده شده است. انتخاب قريب الوقوع او براي پيوستن به دنياي تاريک اما فريبنده ي جاودانگان يا دنبال کردن يک زندگي کاملا انساني ، به رشته اي تبديل شده است که سرنوشت دو قبيله از آن آويزان است. اين پايان حيرت انگيز ، نفسگير و غيرقابل پيش بيني براي مجموعه ي گرگ و ميش ، اسرار و رمز و رازهاي اين عاشقانه ي جذاب را روشن مي کند. استفن مه ير، نويسنده ي پرفروش ، با کتاب کيش و مات بازگشت پيروزمندانه اي به دنياي گرگ و ميش دارد. مجله ي تايم در مورد اين کتاب استفن مه ير نوشته است: "مردم نمي خواهند فقط کتاب هاي مه ير را بخوانند ؛ آنها مي خواهند به درون آنها صعود کنند و در آنجا زندگي کنند." مجله نيويورک تايمز نيز درباره ي کتاب کيش و مات نوشته است: "يک پديده ادبي".