دربارهی آفتاب گرفتگي
امروز شايد قدري غريب به نظر برسد اگر بدانيم اولين مترجم بخشي از رمان مشهور بينوايان به زبان فارسي يک روحاني مجتهد بودهاست. شيخ ابراهيم زنجاني، مجتهد آزاديخواه و تجددخواه، حدود ??? سال پيش در ميانهي حکومت استبدادي مظفرالدين شاه چنان شيفتهي رمان شد که آن را بخش جداييناپذير تجدد خواند. سفارش داد رمان را برايش بفرستند و بعدها خودش فصل ژان والژان را هم از ترکي به فارسي برگرداند. رمان نزد او ابزار استبدادستيزي و ظلمستيزي شد، ابزار آگاهيبخشي.
دستکم يک قرن است که روحانيون ايراني با رمان، اين جادوي سراسر غربي، آشنا شدهاند و نظرات ضدونقيضي در حقش به زبان آوردهاند، از انکار و حذف تا تحسين و همراهي. اما آناني که از رمان واهمه دارند، در آن چه ديدهاند؟ آيا تقابلي بين رمان و مذهب ميبينند؟ و آنان که ستايشش ميکنند، چگونه از در آشتي با آن درآمدهاند؟ آيا طرفدار محدودشدنش بودهاند؟ آزادي رمان براي آنان چه طعمي دارد؟
آفتابگرفتگي جستارهاي نويسندهاي است که سالها در قم درس خوانده و تجربهي دستاولي از اين کشوقوسها دارد. امير خداوردي با تکيه بر تجربههاي فردي خود، سعي کرده رودررويي رمان و مذهب را در موقعيتهاي مختلف روايت کند، در آنها تأمل کند و با نگاهي موشکافانه نقدشان کند.
كد كالا | 97161 |
قطع كتاب | رقعي |
زبانها | فارسي |
تاريخ چاپ | 1401 |
انتشارات | برج |
ابعاد كتاب | 21 × 14 |
نويسنده | امير خداوردي |
تعداد صفحات | 132 |
نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.