دربارهی مكتوب
به مارمولک فکر کن. او تمام عمرش را روي زمين مي گذراند، به پرندگان غبطه مي خورد و از آنچه سرنوشت برايش مقدر کرده است آزرده خاطر است. فکر مي کند: (من منفورترين مخلوق عالم هستم؛ زشت، چندش آور و محکوم به خزيدن روي زمين.) روزي مادر طبيعت از مارمولک مي خواهد که پيله اي بتند. مارمولک وحشتزده مي شود. او تا آن روز هيچ پيله اي نتنيده است. خيال مي کند که با اين کار، مقبره اش را مي سازد، و خود را براي مردن آماده مي کند.
كد كالا | 487 |
تاريخ چاپ | 1395 |
قطع كتاب | رقعي |
انتشارات | نشر آسيم |
زبانها | فارسي |
ابعاد كتاب | 21 × 14 |
نويسنده | پائولو كوئيلو |
مترجم | وحيد بهلول |
تعداد صفحات | 226 |
نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.