درباره‌‌ی حفره‌

در انبوهه ي کتاب ها و خاطره نگاري هاي ما، در ميان خيل عظيم نوشته هايي که جنگ را مقدس و خواستني ديدند و عاشقانه در آغوش کشيده و عرضه اش کردند، در هياهو و سروصداي کرکننده ي مدعيان نويسندگي که اين مهم را درنيافتند که مقدّس ترين جنگ هاي تاريخ، همانا ويرانگرترين هايشان بوده اند، نام هاي کمي برابر اين ماجرا ايستادند و چهره ي پليد جنگ در معناي جدّي ترين مضحکه ي تاريخ را برايمان عريان کردند. آن جدي ترين مضحکه ي تاريخ، آن ويرانگر مهارنشدني، که هيچ، مطلقا هيچ، در خود ندارد جز مرگ، کشتار و تباهي و خون و خون و خون که وقتي ريخته مي شود، ديگر هيچ کاري از کسي برنمي آيد و هيچ خون ريخته شده اي در تاريخ، به هيچ رگ و تن و قلبي بازنگشته است و نخواهد گشت. اگر «احمد محمود» با «سرزمين سوخته »اش، با رئاليسم نابش، ويراني بي حد جنگي که بر سر اين ايران آوار شده بود را روايت کرد، «محمد رضايي راد» با گذشت چهار دهه از آن جنگ، با رمان «حفره»، به يکي از راويان راستين آن ويراني بزرگ تبديل شده است. پسرک عرب ايراني «حفره» هنوز به درستي نمي داند زندگي و مرگ و جنگ چيست که مصيبت جنگ بر سر خودش، خانواده و سرزمينش آوار مي شود. نه فقط او، که هيچکس فرصتي براي فکر کردن ندارد و فقط انگار هرکس بايد جانش را در جايي پنهان کند، گودالي، چاهي، غاري، حفره اي! در هنگامه اي که جهان تيره و تار شده و آوار تير و ترکش و جنون مرگ و خون بر همه فرود آمده، آيا ديگر نشانه اي از خير وجود دارد؟ غير از اين است که در هنگامه اي چنين، چنان شر همه گستر است که هرچه مي بينيم نشانه هاي ابدي شر هستند؟ رضايي راد در «حفره »اش از ريتم و کوبش بي وقفه ي کلمه ها و جمله ها نهايت استفاده را مي کند و داستانش را با ظرايفي از تاريخي که در بافت رمان تنيده شده پيش مي برد. در رمان «حفره» به طور مدام، شوک آورترين وقايع بر خواننده فرود مي آيند، ولي نه به قصد ارعاب و صحنه گرداني خطرناک، بلکه براي مواجهه با آن شر عظيم که انگار هيچ چيز و هيچکس نمي تواند از ويروس همه گيرش نجات يابد. جنگ حفره اي ست که همه چيز را در خود حل مي کند، حتي زمان را، گذشته و حال و آينده را! در اين ميان، در اين «حفره»، آيا براي رستگاري و نجات، امکانيّتي وجود دارد؟

آخرین محصولات مشاهده شده