"نمک گير" رماني است به قلم "معصومه بهارلويي" که در مدت زمان کوتاهي از به انتشار رسيدن آن، با استقبال چشمگير مخاطبين مواجه شده و تا کنون چندين بار مورد تجديد چاپ قرار گرفته است. اين رمان هشتصد و بيست يک صفحه اي که مخاطب را در سفر نسبتا بلندي با خود همراه خواهد ساخت، با همت انتشارات سخن به عرصه ي چاپ رسيده است. "معصومه بهارلويي" تصميم گرفته که در اين داستان بلند و عاشقانه، مخاطب را حسابي "نمک گير" سفره ي داستان نويسي خود کند. پرستويي در اين قصه هست و دار قالي و فرش دست بافي که براي فروش مي برد. پرستو هرچه در چنته دارد رو مي کند تا خود را به آقاي جهانگيري اثبات کند؛ او تمام تلاشش را به کار مي گيرد تا اين معامله جوش بخورد اما آنچه پرستوي داستان "نمک گير" از آن بي خبر است، ماجرايي است که در پس تمام اين سنگ افتادن ها در مسيرش، قرار است رخ بدهد و حسابي هم زندگي او را تحت تاثير قرار دهد. پرستو، پر شر و شور و مملو از هيجان است؛ او در کنار دار قالي و کارگاه کوچکش، محکم و با قدرت ايستاده تا به زمين و زمان ثابت کند که مي تواند. اما مرگ آقاي جهانگيري، گرهي در داستان "نمک گير" و زندگي پرستو ايجاد مي کند که حتي از موهاي فرفري و در هم پيچيده ي او نيز پيچيده تر است. او بايد ثابت کند که پدر روزبه به او بدهکار بوده و اين قضيه زندگي اش را به مرحله ي جديدي وارد مي کند. اشعه ي خورشيد عشق بر قلب آدم هاي قصه مي تابد و از فضاي مفرح رمان، لبخند بر لب مخاطب مي نشيند.