پيش از اينکه از نظرم ناپديد شود، يک بار ديگر سرش را برگرداند. اضطرابي در ديدگانش موج ميزد که به من هم سرايت کرد. بلند شدن هواپيما به نظرم غم انگيز آمد. هواپيماهاي چهار موتوره به آهستگي اوج مي گيرند اما اين يک وداع طولاني است. جت با خشونت يک «به اميد ديدار» از زمين کنده شد. اما به زودي سر شاخ آمدم. نه، غيبت دخترها غم به دلم نياورده بود، برعکس مي توانستم به دلخواه تند يا آهسته برانم. هرجا بخواهم بروم و هر زمان ميل کردم متوقف شم.