دربارهی 3 بامداد
«پدرم به تنهايي پيانو مينواخت. اين را حتي به خودم هم اعتراف نميكردم، ولي مغرور و مفتخر بودم. دلم ميخواست به كسي كه در كنارم نشسته بود بگويم آن مرد بلندبالا، لاغر اندام و آراسته كه پشت پيانو نشسته، پدر من است. وقتي قطعه آخر را با تمام شور و حالش نواخت و دوباره تكرار كرد و به پايان رساند، صداي كف زدنها و تشويق بلند شد. من هم كف زدن و تشويق كردم، تا جايي كه مطمئن بشوم او مرا ديده است، چون فهميده بودم بين ما سوء تفاهمي وجود دارد و ميخواستم در آن لحظه پنهان بماند.»
كد كالا | 68460 |
قطع كتاب | رقعي |
تاريخ چاپ اول | 1399 |
ابعاد كتاب | 21 × 14 |
انتشارات | نگاه |
زبانها | فارسي |
نويسنده | جانريكو كاروفيليو |
مترجم | مسعود جواهري چنيجاني |
تعداد صفحات | 170 |
نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.