درباره‌‌ی عشق (در سلكوك شعر فارسي جايي براي عشق نيست)

عشق مفهومي است که ادبيات فارسي همواره با آن عجين بوده است. اين مسئله گاه به صورت عشق انساني تجلي يافته و گاه به صورت عشق عرفاني درآمده است اما هر چه هست ادبيات فارسي از اين مفهوم پر احساس و هيجان برانگيز سرشار است.
در اين کتاب مي خوانيم: «عشق بيانگر دلبستگي فيزيکي و شخصي متقابل بين دو نفر است که نسبت به يک ديگر پيدا مي کنند. اين احساس فردي نيز با بررسي تاريخي نشان داده شده است که دگرگون پذير بوده و در هر دوران، شکل و رنگي تازه داشته است. در شعر معاصر ايران، به ويژه شعر نو، عشق وابستگي فردي نيست، بلکه مراد از عشق دلبستگي انساني است و جنبه ي انديشگي و انسان دوستانه دارد و با خواست، انديشه و خردورزي شاعر رابطه ي تنگاتنگي دارد. به اين باور رسيدم که ميان عشق در شعر معاصر و عشقي که زبانزد مردم است و در برخي شعرهاي تغزلي ديده مي شود، تفاوت وجود دارد. اين اختلاف هم در بيان و هم در زمينه ي روان شناختي آن ها وجود دارد که جدا از آن دلبستگي و شوق به انسان، وابستگي فردي را مه آلود و تيره و تار مي سازد و نيز تشخيص اين دو گرايش را از هم سخت مي نمايد و پرسش هاي مختلفي را به وجود مي آورد.»

آخرین محصولات مشاهده شده