درباره‌‌ی آهنگ‌هاي شكلاتي (نمايشنامه)

-دمدمه هاي غروب بود و ما حرف هاي قشنگي زده بوديم. بعد سکوت مطبوعي بين ما افتاد و من بلند شدم، سازدهني مو درآوردم و گفتم: مي خواي برات يه دهن ساز بزنم؟ گفت: آره، بزن، يه آهنگ شکلاتي بزن! و من آهسته، عاشقانه، شورانگيز... زدم. (آهنگ دور «مون آمور» در زمينه.) اون به طرز باشکوهي نشسته بود اين جا و سرشو انداخته بود پايين. نجيب، ملايم، آبي، عين مجسمه يه قدّيس...

آخرین محصولات مشاهده شده