درباره‌‌ی خسرو و شيرين (حكيم نظامي گنجه‌اي)

فلک جز عشق محرابي ندارد/ جهان بي خاک عشق، آبي ندارد/ غلام عشق شو کانديشه اين است/ همه صاحب دلان را پيشه اين است/ کسي کز عشق خالي شد، فسرده است/ گرش صد جان بود بي عشق مرده است/ ز سوز عشق بهتر در جهان چيست؟/ که بي او گل نخنديد، ابر نگريست/ چو من بي عشق خود جان را نديدم/ دلي بفروختم جاني خريدم/ به عشق آفاق را پردود کردم/ خرد را چشم، خوا ب آلود کردم/ کمر بستم به عشق اين داستان را/ صلاي عشق در دادم جهان را

آخرین محصولات مشاهده شده