درباره‌‌ی حتي وقتي مي‌خنديم

اين کتاب که شامل بيست و دو داستان کوتاه است. ما چهار زنيم. وقتي دور هم جمع مي شويم مي توانيم بخنديم حتي اگر غمگين باشيم. حرف هاي ما از بچه هايمان شروع و به مردهايمان ختم مي شود. همين است که صدايمان اول نرم و لطيف است و آرام آرام خشن و خشن تر مي شود. همه ما به شوهرانمان خيانت مي کنيم. يکي از ما زن عقب مانده اي است که با پختن غذا با آب دهان، به شوهرش خيانت مي کند. ديگري مردش را از نظر مالي غارت مي کند، او اين کار را خيانت مي داند. من سال هاست که احساسم را از شوهرم گرفتم و او را مثل يکي از اشياي خانه مي بينم، اين خود نوعي خيانت است. نفر چهارم هم خيانت کرده اما نه به شوهرش، به خودش، چون هرگز آن طوري که دلش خواسته زندگي نکرده و خودش حالا نمي داند چطور دلش مي خواسته زندگي کند.

آخرین محصولات مشاهده شده